پانزده

ساخت وبلاگ
زنگ بزنی انتظار جوابی نداشته باشی

جواب بده بگه بله و در همون لحظه انگار برق بهت وصل شده باشه و یک هو ریست بشی و قطع کنی 

دوستت دارم 

 

پانزده...
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mh74 بازدید : 118 تاريخ : دوشنبه 29 مرداد 1397 ساعت: 8:23

تا آخر عمرم این روز به عنوان بدترین روز زندگیم فراموش نخواهم کرد

پانزده...
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mh74 بازدید : 118 تاريخ : دوشنبه 21 خرداد 1397 ساعت: 11:05

 چندروزی تا میخواستم بهش زنگ بزنم یا حتی پیام بدم ولی دیدم دلیلی نداره برای آرام شدن خودم آرامش اون خراب کنم ولی ای کاش یک روز صبح که از خواب بیدار میشم اونی ª پانزده...ادامه مطلب
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mh74 بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 21 خرداد 1397 ساعت: 11:05

باز دوباره امروز از صبح که بیدار شدم دلم فقط صداش میخواست نمیدونم امروز چی شده بود که همش تو فکرم بود. و آخرشم نتوانستم طاقت بیارم و بهش پیام دادم بعدشم تو تلگرام بهش گفتم که فکر کردی من میتوانم از تو بگذرم؟ و اینم مطمئنم که صبح نشده بلاکم میکنه دل دیگه بعضی وقتها نمیتوانه تحمل کنه این همه دلتنگی. 1001 دلیلم براش بیاری بعضی وقتها کار خودش میکنه. کاش یکم دیگه طاقت میاوردی ای دل It's hard to forget پانزده...ادامه مطلب
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : شانزده, نویسنده : mh74 بازدید : 89 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:58

1 ماه همش کار ساختمانی بکنی برای آماده شدن کارگاه(نقاشی،نجاری، بنایی و...) و خرید مواد اولیه و کم کم داره مهیا میشه برای استارت زدن. الهی به امید تو همیشه تو فکرم این داشتم که وقتی یک کار پیدا کردم و شروع کردم اولین درآمدش تاسوعا یا عاشورا به نیت باباجانم غذای نذری بدم ولی حالا شدن به نیت 3 تا از عزیزانم که رفتند.انشالله امسال اگه خدا بخواد انجامش میدم. آرزو میکنم اونی که دوستش دارم دوستم داشته با پانزده...ادامه مطلب
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : هفده, نویسنده : mh74 بازدید : 87 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:58

اصلاً انتظارش نداشته باشی بهت پیام بده،بعد باهات تماس بگیره برگردی که یک وقت به غرورت بر نخوره و تو برگردی، همه ازت بپرسن چرا برگشتی و تو بگی یکی تماس گرفت و من برگشتم ولی نتونی اسمش ببری و بگی تنها کسی که تو این دنیا میتوانه نظر من با یک تماس 30 ثانیه عوض کنه آن ولی حسابی از دستم ناراحت و عصبانی. منم  دوباره سعی میکنم بهش پیام ندم تا زمانی که از طریق خانواده ام اقدام کنم الهی خودت گره این مشکل من پانزده...ادامه مطلب
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : هجده, نویسنده : mh74 بازدید : 90 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:58

کسی که همیشه دوست داشتی یک شب تا صبح بشینی و باهاش حرف بزنی و آن از خاطراتش برات بگه و تو شبی پیشش باشی که نتوانه برات حرف بزنه و فرداش دوبار از دستش بدی........

پ.ن : امروز تصادف کردم با ماشینی که 12 سال بابام نذاشت بود خط روش بیفته

چند روزی هست که حالم خوب فقط م بخاطر حضور یک نفره

+ نوشته شده در  شنبه هفتم مرداد ۱۳۹۶ساعت 22:20  توسط M.H  | 
پانزده...
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : ترین,عمرم,الان, نویسنده : mh74 بازدید : 99 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:58

چند وقت خیلی عجیب داره برام میگذره، هم حال خوبی دارم ، هم احساس داغونی میکنم. یعنی میتوانم الان چندتا دلیل بیارم که حالم خیلی خوب و کم کم دارم به چیزهای که میخوام نزدیک میشم. میتوانمم چندتا دلیل بیارم که داغونم و از تمام اهدافی که دارم دور شدم. کاش یکی بود که تمام حرفهام بهش میزدم،یکی که فقط گوش بده،وقتی که خالی شدم از حرف اون وقت بهم بگه چیکار کنم و کمکمم بکنه. الان خیلی گیج ام . کاش یک کمکی داشت پانزده...ادامه مطلب
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : نوزده, نویسنده : mh74 بازدید : 83 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:58

کمتر مینویسم چون حرفهام دارم، به خود مخاطب خاص این حرفها میگم (البته نه به صورت کامل ولی بازم همین که میدونم گوش میده خیلی حالم خوب میکنه) دیشب بعد 1سال و نیم دوباره برام داستان آلمانی خواند،از داستان اول هیچی نفهمیدم چون فقط محو صداش شده بودم و خاطراتی که قبلاً داشتم با  این صدا، به شبهای فکر میکردم که از خدا میخواستم دوباره برام کتاب بخوانه  رود داره من میبره سمت اون پ.ن: دوست عزیزی که نوشتی حوص پانزده...ادامه مطلب
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : بیست, نویسنده : mh74 بازدید : 80 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:58

دیشب موضوع ماه گرفتگی برای همه جالب بود ولی من دیشب کلی حرف زدم با ماه خودم، تا صبح فقط داشتیم با هم حرف میزدیممممم همیشه این آرزو داشتممم

کلی حرف زدیم با هم، کلی درد دل کردیم ، کلی خاطره تعریف کردیم و.....

ولی یک چیزی این وسط کم بود. کاش خودش کنارم بود تا چشم از رو صورت ماه ش بر نمیداشتمم

حنانه :)

+ نوشته شده در  سه شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 22:17  توسط M.H  | 
پانزده...
ما را در سایت پانزده دنبال می کنید

برچسب : بیست, نویسنده : mh74 بازدید : 92 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:58